معمولا اطلاعات بسیار زیادی در رابطه با برندینگ و استراتژی های مختلف آن در فضای مجازی و به صورت آنلاین وجود دارد. اما گاه با وجود تمامی این اطلاعات بسیاری از صاحبان کسب و کار همچنان نمی دانند که دقیقا باید از کجا شروع کنند و چه کاری انجام دهند. در این مقاله سعی بر آن است تا پرسش های اساسی برای شروع فرآیند برندسازی و نحوه ی پاسخگویی به آنها بررسی شوند.
این راهنمایی است که می تواند برای هر کسب و کاری، اعم از کوچک یا بزرگ، مفید و کاربردی باشد. اینکه بدانید کسب و کار شما چیست، هدف از ایجاد آن چه بوده و قرار است چگونه به اهداف خود برسد، اولین سوالاتی است که پاسخ به آنها میتواند برای ادامه ی مسیر و تعیین موفقیت یا شکست، اثرگذار باشد.
- چیستی و ماهیت یک برند:
انتخاب نام مناسب برای یک شرکت یا برند حقیقتا امری دشوار و نیازمند توجه به عوامل مختلف و برنامه ریزی دقیق است. نام یک برند همچون یک دارایی همیشگی برای یک کسب و کار است و می تواند ارزش مادی و معنوی زیادی پیدا کند اگر با دقت و به درستی انتخاب شود. اینکه بدانید ماهیت برند شما چیست و چه زوایایی دارد در انتخاب نام موثر است. چرا که نام مورد نظر باید به گونه ای باشد که جامع و کامل بوده و سازگاری مناسبی با برند داشته باشد و همچنین با دید آینده نگری انتخاب شود. به عبارت دیگر نامی انتخاب کنید که برای مثال در صورت تمایل به گسترده کردن کار، نام منتخب شما نیز قابلیت گسترده شدن و دربر گرفتن فعالیت های جدید را داشته باشد. ماهیت یک برند در حقیقت دلیل وجودی آن است. تا زمانی که شما به عنوان صاحب یک کسب و کار از چیستی برند خود آگاهی نداشته باشید نمی توانید اسمی مناسب و شایسته نیز برای آن انتخاب کنید.
- مشخص کردن و تعیین آنچه یک برند انجام می دهد :
آنچه مسلم است این است که هیچ کسب و کاری وجود ندارد که منحصر به فرد باشد. در هر صنعتی و در هر کاری تعداد بسیار زیادی از صاحبان آن کسب و کار وجود دارد که در یک محیط رقابتی مشغول به فعالیت هستند. آنچه می تواند منحصر به فرد باشد نوع خدمات یا محصولاتی است که ارائه می شود و یا تمایز در نحوه ی ارائه خدمات(محصولات). مهم نیست که شما صاحب یک بوتیک لباس هستید یا یک کمپانی تولیدکننده ی خودرو یا صاحب یک فروشگاه مواد غذایی. مهم آن است که بدانید در هر کسب و کاری می توان کاملا متمایز و متفاوت با دیگر رقبا عمل کرد و مهم این است که بدانید قرار است در صنعت خود چه فعالیتی انجام دهید و هدف از ایجاد برند چه بوده است.
پس به زبان ساده : “چه خدماتی ارائه می دهید ” و یا اگر محصول می باشد: ” چه چیزی است و چه کاری انجام می دهد ؟”
آنچه می خواهید به مخاطبان خود ارائه دهید را مشخص کنید و در گام بعدی بازار هدف متناسب با نوع فعالیت خود را تعیین کنید.
- نحوه ی عملکرد:
بینیه ی ماموریت هر شرکت همان چیزی است که ارزش های پایه ای برند و دلیل وجودی برند و آنچه قرار است توسط یک برند ارائه و انجام شود را به خوبی بیان می کند. اما این که ارزش ها و برنامه های ی آن برند قرار است چگونه انجام شود نیز حائز اهمیت است. فرض کنید که شما یک شرکت تولید کننده ی آبمیوه های طبیعی هستید و در مرحله ی دوم تعیین کرده اید که آنچه قرار است ارائه دهید آبمیوه های سالم با طعمی متفاوت است. حال در این مرحله باید تعیین کنید که چگونه قرار است به این اهداف خود دست پیدا کنید و نحوه ی انجام آن چگونه است. فراموش نکنید هرآنچه در مرحله ی دوم عنوان می شود، در این مرحله باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد و برای انجام آن و نحوه ی ارائه ی آن برنامه ریزی شود. در غیر این صورت برند شما نمادی از برندهایی می شود که تنها وعده های مختلف به مشتریان خود می دهند بدون آنکه بدانند چگونه می خواهند این کار را انجام دهند. بهتر است فهرستی از ارزش های برند خود و هرآنچه متعهد به انجام آنها هستید تهیه کنید و برای ارائه ی آنها نیز برنامه ریزی کنید.
- طراحی لوگویی مناسب با برندتان:
توجه به جزئی ترین ابعاد یک برند، از نام گرفته تا ارزش های پایه ای برند و تمامی فعالیت های آن، برای طراحی لوگو امری الزامی است. این که برند شما چه کالا یا خدماتی را با چه ویژگی هایی ودر چه شرایطی ارائه می دهد، اینکه هویت برندتان چه شخصیتی دارد، بازار هدف آن چه گروهی است، سنتی است یا مدرن و … در طراحی لوگو قابل بررسی و حائز اهمیت است. حتی تعیین این موضوع که لوگوی شما یک تایپوگرافی باشد یا یک طراحی یا حتی ترکیبی از رنگ ها، بستگی به برند شما و موارد ذکر شده ی پیشین دارد. لوگوی یک برند یکی از اولین تصاویری است که توسط مخاطبان دیده می شود و باید در اذهان باقی بماند. پس بی شک طراحی مناسب آن در به یادماندنی بودن آن، بسیار موثر است.
- مشخص کردن بازار هدف:
مشتریان شما چه کسانی هستند؟ تجار و بازرگانان یا شرکت های دیگر یا مصرف کنندگان نهایی؟ در چه گروه سنی قرار می گیرند؟ مذکر هستند یا مونث ؟ در چه موقعیت جغرافیایی قرار دارند؟ و این سوالات همچنان ادامه پیدا می کند تا بازار هدف به درستی مشخص شود.
به عنوان مثال طراح لباس بچه گانه ممکن است طرح خود را به یک بوتیک لباس بچگانه بفروشد ویا فروشگاه های زنجیره ای و یا به فروشگاه های آنلاین . درهر صورت بازار هدف مشخص است که مربوط به چه گروهی است.
- تعیین الزامات و نیازها:
به طور کلی هدف نهایی هر تجارت برآورده کردن یک سری از نیازها و انتظارات مشتریان در قالب کالا یا خدمت مشخصی است. البته هر کسب و کار برای خود نیز الزامات درونی خاصی نیز دارد.
کسب و کارهای جدید و نوپا باید بتوانند با دقت بیشتری به این نیازها و انتظارات توجه کنند و برنامه ریزی مناسبی داشته باشند. در صرف هزینه نیز باید بتوانند تصمیم گیری های عاقلانه و به صرفه ای داشته باشند. بهتر است لیستی ازالزامات خود که احتیاج دارید را فراهم کنید و آن ها را الویت بندی نمایید. تصمیم بگیرید که چه چیزی را در حال حاضر احتیاج دارید و برای چه چیز هایی می توان صبر کرد. چه چیزی را می توانید خودتان انجام دهید و چه کارهایی را باید برون سپاری کرد.
لیست نیازها ممکن است شامل این موارد باشد: لوگو ،کاتالوگ، لوازم التحریر، ، وب سایت، بسته بندی، روزنامه ها، مجلات، سایت های رسانه های اجتماعی، غرفه نمایشگاه و تبلیغات و … .همچنین ممکن است که به یک شرکت روابط عمومی، عکاسی، تصویر سازی، آگهی نویسی و دیگر خدمات نیز احتیاج داشته باشید .
- اقدامات نهایی:
بررسی مجدد، ادامه ی فعالیت ها یا حذف آنها . به هرآنچه تا کنون انجام داده اید با دقت نگاه کنید و از هرآنچه راضی نیستید در همین مرحله مشخص کنید. چرا که شاید دیگر فرصتی برای بررسی و بازسازی برخی مسائل نباشد و یا نیازمند صرف هزینه های بسیار زیاد باشد. از این مرحله به بعد هدف تنها سرمایه گذاری بر روی برند و کسب و کارتان است.
