کیارستمی همچنان معلم است
تصمیم داشتم این یادداشت را در ستون هفته قبل منتشر کنم اما با خوشبینی منتظر یک عکس العمل منطقی ماندم که متاسفانه این اتفاق نیفتاد و لازم دانستم به این موضوع اساسی و مهجور که انگار سالهاست از ذهن افراد، اصناف، جمعیتها و شرکتها پاک شده دوباره اشاره کنم و آنرا یادآوری نمایم. متاسفانه بسیاری از ما هنوز شیوۀ صحیح دفاع از دستاوردها و داشته های خود را نیافتهایم. در موارد شخصی جوابگو نیستیم و اصطلاحاً اغلب به جلو فرار میکنیم!! در موارد جمعی و هنگامی که مثلاً به سیاستها یا عملکرد یک ارگان یا شرکت اشکالی وارد میشود، جوابهای نامربوط از اشخاص غیرمسئول، طرح دعوا، بیمحلی در مواقعی که امکان داشته باشد یا شیوه های نادرست دیگر مورداستفاده قرار میگیرد که تبعات جبران ناپذیری برای جامع و نگاه قاطبه مردم نسبت به آن ارگان بوجود میآید.
سالها پیش در کشورهای پیشرو بخشی بنام روابط عمومی یا pr بوجود آمده است که متاسفانه در کشور ما اگر یک دپارتمان اضافه و بیمصرف در ادارات و شرکتها نباشد، شمشیر برآمدهایست که بر سر سئوال کنندگان فرود میآید. روابط عمومی برای ما نقش یک اهرم تبلیغاتی را یافته است و زبان پاسخگو نیست. این در حالی است که در تعریف روابط عمومی به “برقراری ارتباط مؤثر و هدفمند با گروههایی که با سازمان در ارتباط هستند” تاکید و اشاره مستقیم شده است. ارتباط موثر و هدفمند لزوماً ارتباط سازمان با مرتبطین نیست. بلکه سازمانها نیز ملزم به پاسخگویی منطقی و به دور از احساس به مخاطبین خود هستند.
کمتر از سه هفته پیش بود که خبر وفات عباس کیارستمی، هنرمندان و علی الخصوص دوستداران سینما را بهتزده و اندوهگین نمود. از همان ساعات اولیه اخبار مختلفی در خصوص دلایل مرگ این هنرمند بزرگ در شبکه های اجتماعی و در بین دوستداران ایشان شایع شد و در نهایت بسیاری از نزدیکان ایشان شیوۀ درمانی و مراقبتهای پس از عمل را بی تاثیر در این اتفاق نمیدانستند. این پایان ماجرا نبود. خانوادۀ هنرمند فقید برای پزشکان دستاندرکار پروندۀ قضایی تشکیل دادند و ادامۀ کار به وزارت بهداشت، نظام پزشکی و قوۀ قضائیه سپرده شد. تا اینجای کار قضایا مرحله به مرحله پیش رفت اما مشکل از جایی شروع شد که دوستداران وی خواستار توضیحات بیشتر و شرح اتفاقات و پروسۀ درمانی عباس کیارستمی شدند.
دقیقاً اینجا بود که عدم رسیدگی مناسب به انتظار بحق مخاطبین و بی محلی مراکز درمانی و پزشکانی که در این پروندۀ پزشکی دخیل بوده اند، تب شایعات و اتهامات را تندتر کرد و در نهایت کار را به جایی رساند که کارگردان شهیر و با سابقۀ سینما، داریوش مهرجویی، لب به سخن بگشاید و با شیوهای که نشانۀ انزجار از این سکوت و بیطاقتی از این بی جوابی است، پزشکان درگیر این پرونده را مورد خطاب قرار دهد. پس از این خطابه بود که از هر گوشه و کناری برخی از پزشکان و دانشجویان پزشکی به اصطلاح آستین همت بالا زدند و جوابیه هایی صادر کردند که کاش نمیکردند.
فارغ از قضاوت در خصوص صحبتهای داریوش مهرجویی، عکس العمل ها همگی ناشی از خشم، احساس و کدورت بوده و نه تنها نشانی از قطعیت و صحت و منطق نداشت بلکه شرایط را بیش از پیش بدتر نمود. از آن دوست پزشکی که کاربلدی پزشکان و مقایسه آن با سینماگران را با تعداد مراجعین به بیمارستانها و مقایسۀ آن با سینما میسنجد، تا آن دکتری که با پلاکارد در جلوی بیمارستان به داریوش مهرجویی (که قطعاً یکی از پنج کارگردان تاریخ سینمای ایران است) توهین میکند، نشان از آن دارد که روابط عمومی حداقل در جامعۀ پزشکی و مراکز درمانی ایران معنی چندانی ندارد. روابط عمومی بیمارستان مربوطه تنها با یک اعلامیه و نشر یک بیانیه براحتی میتوانست از تشنجها بکاهد و در عین حال از این مشکل بزرگ حتی برای خود فرصت سازی کرده و به عنوان یک مرکز پاسخگو، مسئول و مهربان به مردم معرفی شود.
شکل دهی صحیح ارتباط با مشتریان دقیق زمانی مشخص میشود که معضلی با آنها پدید میآید و تخصص و کارآیی دپارتمان روابط عمومی در این بزنگاه معین میشود. و البته با قاطعیت این معضل را میتوان به بسیاری دیگر از اصناف و ارگانها نیز تعمیم داد. اصلاً بعید نیست که اگر سئوالی از اصناف هنری و سینمایی نیز توسط مخاطبین (که همچون بخشهای درمانی شامل عموم جامعه میشوند) مطرح شود، با چنین فضای انفعالی و بیجوابی حاصل از نادانی مواجه نشویم. و تمام این مشکلات، معضلات و درگیریهایی که همچون مثال کیارستمی فقید در جامعه پیش آمده و خواهد آمد، با ایجاد بخش روابط عمومی پویا (و نه دکوری!!) از بین خواهد رفت.
متاسفانه کماکان روحیۀ تقویت روابط عمومی و ایجاد این تخصص (به مثابه روحیۀ پاسخگویی) در سیستمهای مختلف اجتماعی ما وجود ندارد. علی الخصوص برج عاج نشینان کمتر خود را در معرض پاسخگویی و اساساً مستحق پاسخگویی میدانند. بحران افکار عمومی هجمۀ بزرگی است که غلبه بر آن کار سادهای نیست. به خصوص با همه گیر شدن شبکه های اجتماعی کار سخت تر از پیش است و بخشی از فعالیتهای روابط عمومی معطوف به همین شبکه های اجتماعی است. بدلیل همین نقصان، پزشکان پروندۀ پزشکی مذکور، با چالش عدم تعهد روبرو هستند اما مسلماً این پایان کار نیست و همۀ ما در شرایطی اگر تخصص و توان پاسخگویی مناسب و به موقع را نداشته باشیم دچار چنین شرایطی خواهیم بود. به نظر میرسد وقت آن رسیده است که با تمرکز بر تعهد پاسخگویی به مخاطب، در فکر راه اندازی یا بکارگیری مجدد افراد و دستگاههای روابط عمومی در مجموعۀ خود باشیم.
نویسنده: رضا مافی
منبع: فرصت امروز