بسیاری از شرکت های کوچک و بزرگ تفاوت مهم میان برند و بازاریابی را درک نمی کنند و نمی توانند تمایزی میان این ۲ قائل شوند و یا در بهترین حالت، اگرچه می دانند هر دو مفهوم یکی نیستند اما نمی توانند تعریف درستی از هر کدام ارائه دهند. در این مقاله به بررسی اهمیت هر کدام در جایگاه خود می پردازیم.
مفهوم برند سازی و بازاریابی و تفاوت میان آنها نه تنها در یک کسب و کار بلکه در اغلب شرکت ها و در بیشتر فعالیت ها به اشتباه درک شده است. در صورتی که اگر معنا و مفهوم هر یک به درستی درک شود می تواند راهنمای بسیار مناسبی در جهت موفقیت و پیشرفت یک کسب و کار باشد.
برند: یک تعهد
بهترین تعریفی که می توان از کلمه برند داشت، “ایجاد تعهد و عمل به آن” است. در واقع هرآنچه که شما در کسب و کار خود انجام می دهید، هر پیشنهادی که برای مشتریان در نظر می گیرید، هر قول و وعده ای که به همکاران یا کارمندان خود می دهید و… به نوعی سازنده ی برند شما هستند. برای موفقیت و پیشرفت در کارتان شما باید به گفته های خود عمل کنید و هر آنچه را نیز در ابتدا به مصرف کنندگان وعده داده اید در هر لحظه به یاد داشته باشید و انجام دهید. یک برند، تعهدی است که صاحبان کسب و کار در جهت ارائه ی خدمت یا محصول برای خود در نظر می گیرند و تنها در صورتی می تواند برندی موفق و برتر باشد، که در تمام طول حیات خود به این تعهدات پایبند باشد. به طور مثال اگر شما در فکر ایجاد کسب و کار خود در زمینه ی تولید پوشاک هستید و شعار شما برای مشتریانتان تنوع در مدل ها، کیفیت برتر و تمایز در خدمات است، برند خود را با این ویژگی ها ساخته اید. به عبارت دیگر برند شما و نام آن باید تداعی کننده و یادآور این ۳ ویژگی در ذهن مصرف کنندگان باشد. در واقع تعهد شما تنوع، کیفیت و تمایز است. آنچه از ابتدا تا پایان حیات برندتان باید در نظر داشته باشید همین سه ویژگی است. به برند های معروف دنیا فکر کنید. هر کدام از آنها چه ویژگی هایی را در ذهن شما از آن خود کرده اند؟
برند شما بیانگر همه ی کسب و کار شما است، در نتیجه باید مشخص کنید که نیت شما و هدف شما از ایجاد چنین برندی چیست. باید بازار هدف و مخاطبان خود را در نظر بگیرید، خواسته ها و انتظارات آنها را مشخص کنید، برتری خود را نسبت به سایر رقبا بیان کنید و در نهایت یک بیانیه ی کوتاه که توصیف کننده ی هدف اصلی برند شماست ارائه کنید. برخی از شرکت ها از همان روز اول هدف وجودی خود را می دانند و تا زمانی که در حیطه ی کوچکتری فعالیت می کنند می توانند شرایط مساعدی برای خود فراهم کنند. اما در اغلب شرکت ها همزمان با گسترش و وسیع شدن حوزه ی فعالیت، به مرور فروش کم می شود. مصرف کنندگان کاهش پیدا می کنند یا رقبا تهدیدی برای آنها می شوند. دلیل آن چیست؟ پاسخ ساده است: فراموش شدن تعهد های اولیه ی برندتان.
راهکار رهایی از این شرایط نیز بسیار ساده است. اگر دلایل وجودی اولیه برندتان و تعهدهای آن را بیاد آورید و دوباره درصدد احیای آنها باشید در مدت زمان اندکی می توانید دوباره شرایط ایده آل خود را پیدا کنید. البته فراموش نکنید که گاه به دلایل تغییر شرایط بازار ممکن است با تغییرات متفاوتی در کسب و کار خود مواجه شوید که با تغییرات استراتژی های خود می توانید شرایط را کنترل کنید اما آنچه ذکر شد تغییر شرایط و شروع دوره ی زوال در زمان ثابت بودن شرایط بازار است. فراموش نکنید کلید اصلی برای دستیابی به قدرت اصلی برند، همکاری با کارمندان است. در تمام طول فرآیند کارتان، همکاران و کارمندان خود را در نظر بگیرید. این کار نیاز به هزینه یا زمان خاصی ندارد ولی با این کار می توانید برندی موفق بسازید که سالها ماندگار باشد.
بازاریابی و مفهوم آن
بهترین تعریفی که می توان از بازاریابی ارائه کرد: “فرآیندی مدیریتی که مسئول شناسایی، پیش بینی و کسب رضایت مشتریان با توجه به خواسته های آنان است”. به عبارت دیگر بازاریابی فعالیتی است که در راستای درک خواسته ها و نیاز های مشتریان و تطابق این نیاز ها با محصولات و خدمات شرکت انجام می شود که علاوه بر ایجاد رضایت در مشتریان منجر به سودآوری نیز می شود. در واقع فعالیت های بازاریابی بخش مهمی از پروژه ی برندسازی شماست نه خود برند، به شما می کند تا بتوانید انتظارات مشتریان خود را به خوبی شناسایی کنید و با تعهدات برندتان همگام کند. بازاریابی شما باید مبتنی بر جایگاه، شخصیت و ارزش های برندتان باشد. هرچه جایگاه برندتان در ذهن مردم قوی تر و تعهدات آن متفاوت تر باشد، طبیعتا بازاریابی شما نیز متفاوت می شود. بازاریابی که یک شرکت تولیدکننده ی نرم افزار های کامپیوتری انجام می دهد با بازاریابی یک کمپانی بزرگ تولید خودرویقینا متفاوت است. یک برند تعهدات شما نسبت به مشتریان است و بازاریابی ابزاری است که این تعهدات و پیام شما را به مصرف کنندگانتان انتقال می دهد.
نکته ی حائز اهمیت در پایان این بحث این است که اگر شما برندی قوی داشته باشید اما نتوانید بازاریابی خوبی برای آن ارائه دهید و یا بالعکس فعالیت های بازاریابی خوبی در نظر داشته باشید اما چهره ی برندتان دستخوش تغییرات منفی شده باشد، در هر صورت نمی توانید در کار خود پیشرفت داشته باشد.
امید آهنگرانی
بهمن ۲۸, ۱۳۹۴ در ۵:۱۷ ب.ظ
ما زمانی که میخواهیم ماشین بخریم اول به فکر خرید بنز میفتیم.این یعنی برندسازی.
اما زمانی که تبلیغ یک خودرو شیک و ارزان را میبینیم روی آن کلیک میکنیم.این یعنی بازاریابی.
حال اینکه پس از دیدن سایت و محصولات آن خودرو شیک,چقدر تحت تاثیر قرار بگیریم و به آن علاقمند شویم و حس پیدا کنیم,مرتبط با برندسازی آن محصول است.
اگر پس از ملاقات با آن محصول,حس خوبی گرفتیم و یک عمر در ما آن محصول و برند جاودانه شد,یعنی برندسازی کار خودش را کرده.
بازاریابی یک دلال است.مشتری را به مغازه میکشاند.مغازه باید عطر خوب,حس خوب,برخورد خوب و خاطره ای خوب برای مخاطب به جای گذارد تا او را نگه دارد و دیگر نیاز به هزینه های گزاف بازاریابی نباشد.
————–
برندسازی پایه است.پیش از بازاریابی است و مهمتر از آن.
بازاریابی صرفا برای رساندن پیامهای شما به افراد است.استراتژی هایی برای جلب توجه افراد به محصول شما
اما برندسازی یعنی مخاطب پس از برخورد با محصول شما ,چه حسی بگیرد.. چقدر در او تاثیر بگذارید تا سالها در ذهن و قلب او بمانید..
ماموریت بازاریابی سریع به پایان میرسد.و برندسازی شماست که مشتری را یک عمر با شما نگه میدارد.