خانه مقالات بازاریابی بدون استراتژی، تولید تکنولوژی امکان پذیر نیست

بدون استراتژی، تولید تکنولوژی امکان پذیر نیست

3 ثانیه خوانده شده
۰

استراتژی­های تولید روز به روز در حال تغییر است و شاید تا چند ماه پس از مطالعۀ این یادداشت، استراتژی­ها تا حد زیادی متفاوت شده باشد اما به هرحال خطوط منسجمی وجود دارد که می­تواند خط اصلی موفقیت در این خصوص باشد. جالب اینجاست که در بسیاری از کشورهای توسعه ­یافته و پیشرفته اتفاقاً این شرکت­های قدیمی­تر هستند که به عنوان ستارگان بخش صنعتی دوباره ظهور می­کنند و بر خلاف کشور ما که بسیاری از شرکت­های قدیمی دچار ورشکستگی شده­ اند و از چرخۀ رقابت خارج گشته ­اند، آنها بار دیگر افسار بازار را در دست گرفته ­اند.

 

شرکت­هایی همچون کاترپیلار یا وستینگهاوس فروش خود را با تکیه بر استراتژی­های تولید خود افزایش داده­اند و در حال تغییر بسیاری از بازارهای تحت پوشش خود، از جمله بازارهای نوظهور دارند. یکی از این نمونه­ها شرکت Deere در آمریکاست که در خصوص تولید تجهیزات و لوازم کشاورزی فعال است. این شرکت که مقر آن در ایلینویز واقع شده است چیزی در حدود پنجاه هزار کارمند دارد که البته در دوران رکود مجبور شد بخشی از آنان را تعدیل کند. عمده صادرات این شرکت معمولاً به برزیل، روسیه، هند و چین است که در سال چیزی در حدود ۲۴ میلیارد دلار درآمد داشته است. این شرکت در حدود ۱۷۱ سال قدمت دارد و به گفتۀ مدیران آن عمدۀ موفقیت خود را مدیون اتخاذ استراتژی­های مناسب در بخش تولید است. در این بخش با تأسی به الگوهای موفق، می­توانیم عوامل مختلف پیشرفت را با در نظر گرفتن استراتژی­های تولید و بخش تولید شرکت Deere  بررسی کنیم.

در وهلۀ اول، ارتباط قوی بخش تولید با بازار، می­تواند مهم­ترین استراتژی یک شرکت تولیدی و گاهی به تنهایی متضمن موفقیت در کسب و کار باشد. در واقع تولید ابتدا با مشتری شروع می­شود. هر آنچه شما تولید می­کنید باید همانی باشد که مشتریان واقعی شما می­خرند. این عملیات مستلزم ایجاد یک حلقه پیوسته است که ارتباط و بازخورد طراحی، مهندسی، تحقیق و توسعه را با بازار مورد مطالعه قرار می­دهد. تولید وقتی نیاز مشتری را می­داند می­تواند روش­های متفاوتی را در صرفه­ جویی هزینه­ ها بکار گیرد.

 

پس از آن طبیعتاً نظم و انضباط مالی تولید اهمیت ویژه­ای دارد. برای اینکار باید تدابیر ویژه­ای اندیشیده شود. یک سیستم محاسبۀ ارزش افزوده سهامداران می­تواند راهگشا باشد و تفاوت بین سود عملیاتی و هزینه­ها را از درآمد و سرمایۀ اصلی برآورد کند و اساساً روشی برای تخمین بهره­وری و خط­مشی رقابت باشد. هر کارخانه و هر محصول درجه­بندی می­شود و همه چیز بر حسب میزان درآمد برنامه­ریزی می­شود و به همین دلیل ارائۀ مناسب محصولات مناسب به مشتریان در زمان مناسب در اولویت قرار می­گیرد.

برنامه­ها و رویکرد سرمایه­گذاری باید بصورت متوازن دنبال شود. این بدین معنی است که براساس هزینه­های تولید تغییرات در سرمایه­گذاری ایجاد می­شود و متعاقب آن ممکن است تغییرات کلی در ساختار بوقوع بپیوندد. به عنوان مثال شرکت Deere پس از آنکه متوجه شد هزینه­های ساخت موتور دیزل در شهر آیوا آمریکا هزینۀ زیادی را در بر دارد، سیستم تولید را به مکزیک انتقال داد و همین امر باعث کاهش هزینه و افزایش بهره­وری سرمایه بود. از سرمایۀ باقی مانده و پیش­بینی شده در بروزسازی تجهیزات و پیشرفت ادوات کارخانه­ ای استفاده شد و مکان قبلی مورد استفادۀ برنامۀ دیگری قرا گرفت. امروزه بسیاری از کارخانه­های اروپایی از کشوررهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی برای برنامه­ های این چنینی استفاده می­کنند که اتفاقاً کشور ما نیز می­تواند هدف اینگونه شرکت­ها باشد که البته باید مورد مطالعه قرار گیرد.

نکتۀ بعدی در انتخاب بازارهاست. به نظر می­رسد الگوی استفاده از چند بازار داخلی به همراه بازار صادرات الگوی مناسبی باشد. برخی از شرکت­ها که کارخانجاتی در کشورهای دیگر دارند (بدلایل مختلف) احتمالاً هدف بازارسازی در همان کشور را دنبال می­کنند و این بازار را جزو بازارهای داخلی می­شمارند. همچنین در صادرات نیز ممکن است چنین برنامه­هایی در نظر گرفته شود. بنابراین می­توان نتیجه گرفت راه­اندازی کارخانجات در کشورهای دیگر نه فقط برای پایین آوردن هزینه­های تولید، بلکه بدلیل وجود یا نزدیکی بازارهای موازی محصولات نیز باشد.

موضوع بعدی به نیروی کار و انعطاف­پذیری آنها بازمی­گردد. زمانی که کارخانجات به سمت تکنولوژیک شدن پیش می­رود، کارگران نگران بیکاری و مشکلات ناشی از آن می­شوند که نهایتاً ممکن است به اعتصاب و نارضایتی آنها ختم شود. اما در صورتی که برنامه­ریزی و روابط مناسبی با کارگران ایجاد شود نه تنها این شائبه بین آنها ایجاد نمی­شود بلکه اصلاً چنین شرایطی پیش­بینی هم نخواهد شد. در نهایت با تغییر سیستم­های تولید گروهی از کارگران تغییرات کاری و گاهی جغرافیایی را در محدودۀ شغلی خود تجربه می­کنند که باید برای این تغییرات انعطاف لازم را داشته باشند.

در نهایت دقت در ایجاد تولید خالص می­تواند استراتژی مناسبی برای احاطه بر بازار باشد. کاری که شرکت Deere با نهایت کیفیت انجام می­دهد. اینگونه شرکت­ها به حجم تولید نسبت به کیفیت آن توجه کمتری نشان می­دهند و این معنی تولید خالص است. در واقع این سیستم برای تولیدکننده­هایی که بصورت سفارشی کار می­کنند انطباق­پذیر تر و در عین حال مهم­تر است. این سیستم مستلزم یک فشار دائم و ثابت برای بروزرسانی فرآیندها و ماشین­آلات است که در نهایت می­تواند بهره ­وری را بصورت همیشگی افزایش دهد. با این تفاسیر مطمئناً بدون استراتژی، تولید تکنولوژی امکانپذیر نیست و حتی گاهی تخطی از استراتژی­های معقولانه به شکستی جبران ناپذیر می ­انجامد.

منبع: فرصت امروز 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *