بسیار دیده شده که کسب و کارهای کوچکی وجود دارند که اگرچه هویت و ماهیت وجودی مشخصی ندارند و صاحبان کسب و کار حقیقتا مسیر خود را به درستی نمی دانند اما تمایل دارند که به صورت ناگهانی پیشرفت کنند و برای همگان شناخته شده و معروف باشند و تمامی تلاش آنها در این راه است که همیشه همه را راضی نگه دارند و حقیقتا چنین کاری ابدا امکان پذیر نیست.
آنچه در ابتدا بسیار مهم است، این است که نوع کسب و کار و جایگاه و موقعیتی که قرار است در آن فعالیت کنید را به درستی هم برای خود و هم برای مخاطبان خود مشخص کنید. اگر نتوانید کسب و کار خود را به درستی توصیف کنید و جایگاه آن را مشخص کنید، نباید از مصرف کنندگان انتظار توجه و حمایت داشته باشید. برای موفقیت، فرقی نمیکند که کسب و کار کوچکی هستید یا شرکتی بزرگ. مهم نوع و روند کار شماست.
البته تشریح و بیان پیام برند و هویت آن نیز کار ساده ای نیست لیکن انجام آن لازم و ضروری است. چرا که به عنوان یک سازمان یا شرکت باید اهداف و هویت خود را بدانید و بتوانید مخاطبان خود را نیزنسبت به آن آگاه کنید تا مصرف کنندگان بدانند شما در کار خود مصمم هستید و از ابتدا برنامه ریزی های مشخصی داشته و اهداف بلندمدتی نیز در نظر دارید.
- در کارتان ثبات و تمرکز داشته باشید: مهم این است، هرآنچه انجام می دهید با قطعیت و یقین همراه باشد و نشان دهید که تمامی فعالیت های شما بر پایه ی مهارت و دانش انجام می شود و برای تمامی فعالیت های خود برنامه ریزی های مشخصی دارید. فقط در این حالت است که مصرف کنندگان می توانند به خوبی شما را درک کنند و پذیرا باشند. مصرف کنندگان از کسب و کارهای بی برنامه ای که خود نمیدانند چه چیزی را دنبال می کنند و نظم درستی در کارهایشان دیده نمیشود استقبال نمی کنند و هیچ گاه حس وفاداری و حمایت از آنها نخواهند داشت.
- انعطاف پذیر باشید: به دلیل ذات پویا و شرایط متغیر بازار، تغییرات نیاز مصرف کنندگان و تغییراتی از این قبیل، انعطاف پذیری در کار امری اجتناب ناپذیر است. در واقع ثبات و قطعیت باید در ارتباط با کلیات مانند هویت برند، اهداف و .. باشد اما در روند انجام امور و شیوه ی انجام فعالیت ها تا حد امکان انعطاف پذیری نیز وجود داشته باشد تا (برای مثال) در صورت تغییر رفتار مصرف کننده خللی در امور اصلی ایجاد نشود. در واقع از همان ابتدا باید کسب و کار خود را به گونه ای تعریف کنید تا مرز میان ثبات و انعطاف پذیری به درستی مشخص شود و معلوم شود در چه زمینه هایی میتوان تغییراتی در روند کار ایجاد کرد و در چه زمینه هایی باید همواره از یک اصل مشخص پیروی کرد. حفظ تعادل میان ثبات و انعطاف پذیری اهمیت بسیار دارد.
می توان با ذکر یک مثال تعادل میان این دو را به خوبی بیان کرد. به عنوان مثال شرکت حمل و نقل ریلی معروف Amtrak از ابتدا برند خود را فقط به عنوان یک شرکت حمل و نقل ریلی مسافر معرفی کرده و اکنون نیز فقط در این زمینه معروف و شناخته شده است و تمامی تمرکز بر این بخش بوده بدون در نظر گرفتن این مسئله که این برند شاید در آینده بتواند گسترده تر شود و در دیگر شیوه های حمل و نقل(هوایی و جاده ای) نیز ورود پیدا کند. در واقع اگرتمرکز خود را فقط بر واژه ی حمل و نقل در نظر می گرفت اکنون این امکان را داشت که در کار خود منعطف تر عمل کند و با گسترده شدن و بزرگ شدن شرکت توان رقابت با دیگر شیوه های حمل و نقل را نیز داشته باشد.
در بعد کوچکتر می توان به مراکز خرید و یا به طور کلی فروشگاه هایی اشاره کرد که نام خود را با پسوند موقعیت جغرافیایی همراه کرده(مرکز تجاری….غرب/شرق) و این فرصت را از خود میگیرند که در آینده بتوانند شعبه های دیگری در مناطق جغرافیایی دیگر داشته باشند. ثبات در داشتن هویت مشخص برای یک مرکز تجاری است و انعطاف پذیری آن می تواند در گسترده شدن شعبه ها خود را نشان دهد.
نهایتا اینکه ثبات در تعریف هویت یک برند و انعطاف پذیری در آن هر دو مقوله هایی جدا هستند که هریک در جایگاه خود اهمیت ویژه ای داشته و وجود هریک دلیلی برای نفی دیگری نیست.
کلیه حقوق مادی و معنوی متعلق به وب سایت BrandAbout میباشد . کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.
