قسمت دهم
یکی از چکشهای بصری که میتواند برند شما را جذابتر و در نهایت باعث جلب مخاطب شود استفاده از ستارگان (سلبریتیها) میباشد. این موضوع در ایران نیز در حال رشد است به عنوان مثال بهرام رادان مبلغ نوین چرم میشود و علیرضا گلزار مبلغ شرکت G.U.M تولید کننده انواع لوازم بهداشت دهان . ولی باید در نظر داشت استفاده از سلبریتیها به ۴ دلیل ممکن است مخاطره آمیز نیز باشد.
- همه میدانند شما به آنها پول میدهید تا تبلیغ برند شما را بکنند که باعث اثر بخشی کمتر تبلیغ میشود
- نرخ دستمزد بالای ستارگان
- در بسیاری از موارد همان سلبریتی مشتری آن برند نیست (باور پذیری از طرف مشتری)
- سلبریتی ها انسانند و بیش از دیگر افراد در کانون خبر هستند لذا خطاهای آنها میتواند مستقیم بر برند شما تاثیر گذار باشد
درخصوص کم اثر بودن اینگونه تبلیغات به علت دریافت دسستمزذ در قبال انجام تبلیغ از طرف سلبریتی باید گفت شرکتها با انتخاب چهره های صمیمی و محبوب تر میتوانند بر این حس در جامعه غلبه کنند و آنرا تبدیل به فرصتی مناسب برای برندشان کنند.
اما دستمزد بالای سلبریتی ها برای انجام اینگونه تبلیغات و هزینه وارده به سازمان حتما باید از طرف شرکتها بطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد.
باور پذیری موضوع حساسی است که برندها باید بدان توجه کنند، در آمریکا تایگر وود قهرمان گلف دنیا مدتها مبلغ خودرو بیوک بود! تایگر وود با داشتن درآمدی نجومی در سال، در سال ۲۰۰۲ ملکی ۴ هکتاری را با قیمت ۴۰ میلیون دلار خرید و آنرا با خاک یکسان کرد و بجای آن عمارتی بینظیر ساخت، حال او سوار خودرویی کلاس متوسط (در آمریکا) مانند بیوک شود، تقریبا غیر ممکن است! آمار نیز این عدم باور از طرف جامعه را تائید کرد در همان سال که تایگر وود مبلغ بیوک بود فروش این خودرو از ۴۳۰ هزار دستگاه در سال ۲۰۰۱ به ۱۳۷ هزار دستگاه در سال ۲۰۰۲ کاهش یافت که این نشانگر آن است که این تبلیغ هیچ کمکی به توسعه بیوک نکرده است ولی اگر شرکت جی ام بجای استفاده از تایگر وود برای برند بیوک خود او را مبلغ کادیلاک میکرد احتمالا برد بیشتری داشت چون کتدیلاک بهترین ماشین امریکایی و در کلاس تجملاتی است.
آخرین عاملی که استفاده از این نوع چکش بصری را برای برندها مشکل میکند جریانهای منفی علیه سلبریتی ها که هر از چندگاهی بپا میشود و تاثیر مستقیم بر روی برند همکار آن سلبریتی خواهد داشت است لذا بسیاری از برندها برای رفع این مشکل در بازه زمانی کوتاه از یک ستاره اسستفاده میکند ولی عیب استفاده کوتاه مدت از یک سلبریتی کاهش تاثیر گذاری این چکش بصری است. نمونه بارز این چالش برای یک برند را میتوان از شرکت دل Dell نام برد، در سال ۲۰۰۰ شرکت دل از بنجامین کورتیس ۲۱ ساله به عنوان چکش بصریش برای ورود به بازار خانگی استفاده کرد که متاسفانه بعد از دستگیری کورتیس به علت حمل ماریجوانا ضربه سختی به برند دل وارد شد.
برندها یی که بتوانند از این چکش بصری استفاده کنند و مدیریت درست خطرات احتمالی را داشته باشند و البته از میخ گفتار مناسبی بهره ببرند میتوانند به موفقیت چشمگیری در زمان کوتاهتر برسند.
منبع: فرصت امروز
