
از شناخت علایق تا شناخت خودمان
کیستی تو…
شاید مولانا علیه الرحمه بهتر از همه ما به ارزش ویژه نام در حیات دنیوی و اخروی پی برده بود و قدم اولش را بهتر از همه ی مدل های رایج «برند سازی» بسیار زیبا سرود و فرمود:
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست
اکنون بار دیگر اعلامیه ترحیمی که نوشته اید را مرور کنید؛ برای پایندگی یاد و نامتان چه واژه،مهارت،معنا و یا مفهومی در کانون توجه شماست؟ آیا دیگران هم اکنون شما را با این ویژگی و صفات یاد می کنند؟ آیا آنچه نوشته اید مطلوب شماست یا ناشی از شرایطی که تا کنون داشته اید؟ واقعا راز «نام شما» و خلقت شما توسط نام آفرین گیتی همین بوده است؟
بسیاری از ما آرزوی مسیر تازه ای در زندگی مان داریم و برای این مسیر که همه زندگی مان را زیر و رو میکند انتظار می کشیم و منتظر آنیم تا در این دنیای سرشار از تغییر،تغییری در بیرون وجود ما اتفاق بیفتد و ما از نتایج آن بهره مند شویم! اما باور کنید باید تغییر را از خودمان شروع کنیم! تغییری که آغازش خود شما هستید…
شما چه کسی هستید؟
دیک بولس از مشاوران شغلی می گوید: شکست اکثر جویندگان شغل در یافتن شغل رویایی خود؛به این دلیل نیست که اطلاعات کافی درباره بازار کار ندارند،بلکه به این دلیل است که اطلاعات کافی درباره خودشان ندارند! در حقیقت جان کلام دیک این است «آنها خودشان را نمی شناسند!»؛ پس نه تنها برای ماندگار شدن نام تان ،بلکه برای ساختن رویای زندگی تان و کسب جایگاهی که شایسته آن هستید باید اول خودتان را بشناسید.
ما در کودکی می دانستیم که چه کسی هستیم!دوست داریم چه کاره شویم،هدفمان از زندگی چیست و هزاران رویای دیگر،حتی اگر کلمات را هم برای توضیح آنچه در ذهن داشتیم نمی دانستیم،اما همه ی آنچه می خواستیم شفاف بود؛ اما همانطور که مارکوس باتینگهام گفته :«شفافیت کودکی شما ناپدید شد و شروع کردید به دنیای اطرافتان بیش از خودتان گوش دهید،صدای دنیای بلند و متقاعد کننده بود، پس شما تسلیم انطباق با خواسته های دنیا شدید!» و این طور شد که نام،یاد، شغل،رویا و ارزش های زندگی ما حول انتظارات دیگران پرورش یافت نه خودمان! و اینطور شد که ما در میان انتظارات دیگران، راز و فلسفه وجود و خلقت خودمان را از یاد بردیم، به نظر شما آیا وقت آن نرسیده است که به خودمان و رویاهای کودکی مان بازگردیم،خودمان شویم! خود خودمان نه آنچه دیگران از ما می خواهند؟
درد اشتیاق…
شاید باور اکثر ما این باشد که احساسات ،عواطف و رویاهای کودکی با رضایت ما در بزرگسالی ارتباط چندانی ندارد که هیچ،بلکه ممکن است در تضاد هم باشد و به همین دلیل آنها را برای رسیدن به اهداف مرسوم یا انتظارات دیگران از خودمان ترک کرده ایم! ما به عنوان بزرگسال اگر نتوانیم علایق اصلی خودمان را تشخیص دهیم و به نحوی آنها را دنبال کنیم، بدون شک زندگی خود را بدون حس رضایت ادامه خواهیم داد و روایت دیگران از ما بر نام و یاد ما چیره خواهد بود.
هر یک از ما اشتیاقی پنهان در خود داریم، اشتیاقی که با گذشت زمان و زندگی معمولا به تاسفی پنهان تبدیل می شود؛این اشتیاق برای هر یک از ما متفاوت است،زیرا عمیق ترین اشتیاق همه ی ما برای ابراز وجود ماست،اگر بتوانیم به قول مولانا شرح درد اشتیاقمان را بگوییم؛آنگاه به همان اندازه زندگی ما کامل و ارزشمند می شود، زیرا حسی که از ته قلب باور داریم و معجزه ای که نام ما در جهان برای آن ثبت شده را به همگان نشان داده ایم. پس بیایید برگردیم به شیرین ترین رویایی که از کودکی در ذهن داریم و میخواستیم آن باشیم، نه این که اکنون هستیم!
به نقش و به …
ما در زندگی به صورت هم زمان نقش های مختلف و متفاوتی را ایفا می کنیم و یا در حال ایفا کردن آن هستیم،پدر،مادر،فرزند،دانشجو،کارمند،سرمایه گذار و… همه اینها هستیم اما واقعا کی هستیم؟ شاید مولانا هم مثل ما در میانه این نقش ها متحیر بود که فرمود
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
دیک بولس برای پاسخ گفتن به سوال «من کیستم؟» روش قدرتمندی خلق کرده است،برای این کار ده کاغذ یادداشت بردارید و در بالای هر کدام بنویسید ….(نام خودتان)…کیست؟ سپس روی همان صفحه به آن پاسخ بدهید، وقتی در هر ده صفحه جواب کیستی خودتان را دادید،برگردید و بنویسید چرا آن را نوشته اید و چه چیزی راجع به آن در وجودتان اشتیاق ایجاد میکند؟
پس از اتمام ،پاسخ هایتان را یک بار مرور کنید و سپس آنها را به ترتیب اولویت مرتب کنید، یعنی ببینید کدام هویت تان برای شما مهم تر است،آن صفحه را اول بگذارید و همین طور ادامه بدهید تا برسید به صفحه آخرو کم اهمیت ترین هویت؛الان وقت آن رسیده تا بار دیگر این ده پاسخ را بار دیگر مرور کنید،ببینید چه عامل یا عوامل مشترکی در میان همه پاسخ ها وجود دارد و آن علاقه و اشتیاقی است که همه این نقش ها، هویت ها و من ها حول آن به وجود آمده اند؟ اگر این پاسخ را یافتید آن را بر روی یک کاغذ دیگر به صورت شفاف،صریح و آن گونه که میخواهید باشد و نه آنگونه که دیگران تا کنون از شما خواسته اند بنویسید!
اکنون شما بر روی چیزی دست گذاشته اید که زندگی رویایی،راز زندگی،شغل و نقش رویایی،حرفه یا ماموریت کلیدی شما در جهان باید به شما بدهد تا از آن احساس رضایت کامل داشته باشید و همیشه به نمایان ساختن آن اشتیاق داشته باشید و بخواهید با تمام وجود فریاد بزنید، این منم ،من…
نویسنده: بهروز شیخ رودی
مشاور و مربی برند شخصی
مطلب اختصاصی سایت برنداِبات
.
بخــوانیـــــد، بیـــاموزیـــــد، قدرتـــــمند شوید
برندابات مرجع تحلیلی، آموزشی برندینگ، بازاریابی، تبلیغات