برندسازی به خصوص برای استارت آپ ها، بسیار مهم است؟
شرکت یا استارت آپ شما بدون برندسازی ، ممکن است در ذهن مصرف کننده جایی نداشته باشد.به جز زمانیکه شما چیزی می فروشید که تنها قیمت در آن اهمیت دارد (و در اینصورت تحت تاثیر قیمت های دیگران قرار دارید )
چرا برندسازی خیلی مهم است؟
دو دلیل اصلی دارد:
اول اینکه برندسازی شخصیت را به شرکت شما آورده و یک شخصیت برای شما می سازد.
با بکار بردن طراحی، سبک و حتی رنگ به شیوه ای صحیح، به کاربران خود می گویید که با چه نوع شرکتی روبرو هستند، این نقش را شبیه سبک لباسی که می پوشید، ویترین مغازه و شخصیت شما قبل از ظهور اینترنت ایفا می کرد.
دلیل دوم این است که محصولاتی که شرکت ها تولید می کنند از چیزی که مصرف کننده آن را مصرف می کند، به چیزی که مصرف کنندگان را می شناساند، تبدیل شده است.
می توان از اپل بخاطر این موضوع تشکر کرد. آنها متوجه شدند که مردم فقط دنبال کارکرد محصولات آنها نیستند، بلکه می خواهند از این محصولات برای نمایش وضعیت و شخصیت خود نیز استفاده کنند.
چگونه برندسازی به استارت آپ ها کمک می کند؟
هرچه محصول شما فیزیکی باشد، داشتن یک برند مشخص مهم تر است.برندسازی در برخی موارد، مهمتر از محصول شما خواهد بود.این امر به این دلیل است که مردم زمانی که محصول شما را خریداری می کنند و از آن استفاده می کنند، اما برند شما مدت ها قبل از اینکه تصمیم بگیرند که چه محصولی را خریداری کنند مطرح است.
به همین دلیل است که آیفون تقریبا سه برابر گرانتر از اندروید معمولی است.
این امر ممکن است برای برخی افراد غیرمنطقی به نظر برسد، و بسیاری استدلال کنند که گوشی اپل ذاتا بهتر است، اما حتی اگر اینطور باشد، آیا می توان گفت که اپل تقریبا سه برابر بهتر از اندروید است؟
آیا کاربردهای معمولی گوشی آیفون (تماس، ارسال پیامک، گشت و گذار در اینترنت، پیدا کردن رستوران) نسبت به گوشی های دیگر سه برابر لذت بخش تر است؟
البته که نه.
بنابراین، تفاوت باید به برندسازی مربوط باشد.
مردم دوست دارند با اپل همراه باشند. به همین دلیل، آنها تمایل دارند که پول بیشتری را بابت آن بپردازند.
مانند Rolex در مقایسه با یک برند معمولی می ماند.کار هر دو یکسان است، اما فروشندگان هوشمند مردم را متقاعد کرده اند که این بهتر است و به همین دلیل داشتن برند خوب درآمد بهتری به همراه دارد.
نحوه استفاده از برندسازی
استارت آپ ها، مزیتی دارند و آن این است که هیچ کس تا به حال هیچ ارتباطی با محصول یا برند شما نداشته است.این بدان معنی است که شما با یک لوح دست نخورده و تمیز شروع می کنید، و موقعیت بهتری نسبت به شرکت هایی دارید که سعی می کند برند خود را پس از تعریف شدن، تغییر دهد.
برای اینکه از این وضعیت بهره کاملی ببرید، بسیار مهم است که برند خود را هرچه زودتر تعریف کنید و قبل از اینکه رقبا لب باز کنند، برند خود را به خوبی تعریف کنید؛ زیرا رقبای هوشمند وقتی شما را بعنوان تهدید ببینند، این کار را انجام می دهند.
رقبا از شما بدگویی می کنند، محصول شما را خوار می سازند و مشتریان شما رادر جریان هر گونه تبلیغ بد قرار می دهند.و چون مشتریان هیچ اطلاعاتی ندارند، آنچه رقبای شما می گویند، اثرات سنگین تری برجای خواهد گذاشت.شما می توانید رقبای خود را با برندسازی شکست دهید.
به این ترتیب آنها نه تنها متوجه خواهند شد که چه هستید و چه کاری انجام می دهید بلکه خواهند فهمید که برند شما چیست.در این وضعیت، رقبا، مطمئنا، هنوز هم می توانند بر تاثیر شما اثر بگذارند، اما کار به مراتب سخت تری خواهند داشت.در واقع، با برندسازی زودهنگام، شما محصول خود را تعریف کرده اید، که باعث می شود حذف آن بسیار سخت باشد.
به چه چیزهایی باید توجه کرد؟
برای برندسازی بهتر، زودتر در مورد مسیر و مخاطبان خود تصمیم گیری کرده و به آن متعهد باشید، مگر اینکه کاملا روشن شود که از آن نتیجه نمی گیرید.این کار سبب ایجاد توهم یکپارچگی شده و شما فکر می کنید که می دانید چه می کنید (چیزی که همیشه در استارت آپ صادق نیست)
همچنین، چون برندها مانند شرکت ها طیفی از محصولات را ارائه می دهند، اطمینان حاصل کنید که هر چیزی که ارائه می کنید کیفیت بالایی داشته باشد.اغلب بهتر است به جای محصولاتی که بعضی از آن ها کمتر از حد متوسط هستند، فقط چند محصول بسیار خوب داشته باشید. بد دیده شدن قدرتمندتر از خوب دیده شدن در ذهن مردم عمل می کند (که بدان تعصب منفی می گویند)، و بنابراین تجربیات بد آنها سنگین تر از تجربیات مثبت آنها خواهد بود.
این امر با کار رستوران ها قابل مقایسه است.
فقط رستوران های ارزان دارای چندین صفحه منو هستند.
رستوران های خوب دارای گزینه های بسیار کمتر اما با کیفیت بالا هستند.
به این ترتیب آنها احتمال تجربه بد مشتریان را کاهش می دهند، زیرا یک فرد ناراضی، برای انتقال احساس بد به افراد دیگر کافی است.بعد مطمئن شوید که وب سایت شما آنچه می خواهید بگویید را منعکس می کند.
سایت شما ویترین فروشگاه شماست و اگر کثیف و نامنظم به نظر برسد، مردم تصور می کنند خود شما نیز کثیف و نامرتب هستید.
به عنوان مثال، سعی کنید با مشتریانی که دارید در تماس باشید و نظر آنها را در مورد طرح جدید بپرسید. به آنها بگویید که این کار را جهت افزایش تجربه مشتری انجام می دهید.حتی می توانید از این روش برای برقراری ارتباط با مشتری که با او ارتباط نداشته اید، استفاده کنید.اگر بتوانید توافق آنها را جلب کنید، این امر می تواند منجر به نظر مثبت آنها در مورد شما شود درست مانند این پارادوکس که وقتی کسی لطفی در حق شما می کند، بیشتر به شما فکر می کند.
ارزشمند ترین دارایی شما
ارزشمند ترین دارایی تان، محصول یا کارکنان شما و یا حتی سخت افزار شما که در نهایت ارزشمندترین چیزی که دارید، نیست.
ارزشمند ترین دارایی تان، هویت برند شماست.
هویت برند، شما را از یک صفحه انتزاعی در اینترنت به برندی به یاد ماندنی تبدیل می کند، طوریکه وقتی مردم به اینترنت می روند، به یاد شما می افتند.
باور نمی کنید؟
آن را اینگونه درنظر بگیرید، اگر شما مجبور بودید تیم خود را عوض کنید، آیا شرکت شما می توانست ادامه دهد؟ دشوار خواهد بود، اما ممکن است.
اگر یکی از محصولات خود را از دست دهید، چطور؟ اگر تعدادی محصول داشته باشید، باقی خواهید ماند.
اما اگر برند شما به طور ناگهانی تعطیل شود یا حتی بدتر طوری نابود شود که دیگر هیچ کسی به آن اعتماد نداشته باشد، چطور؟
در این صورت باید از نو شروع کنید. باید مجددا شرکت تان و حتی محصولات خود را نیز تغییر دهید.
و حتی اگر از کارکنان و مکان قبلی خود استفاده کنید، آیا می توانید بگویید که این همان شرکت قبلی است؟
من که فکر نمی کنم!
بنابراین برند خود را نادیده نگیرید. بلکه، آن را پرورش دهید، بهبود بخشید و از آن محافظت نمایید.
این مدل شرکت های مدرن است.
بخــوانیـــــد، بیـــاموزیـــــد، قدرتـــــمند شوید
برندابات مرجع تحلیلی، آموزشی برندینگ، بازاریابی، تبلیغات
